تهدید مسئولان سعودی مبنی بر خارج کردن 750 میلیارد دلار از دارایی های رژیم سعودی از آمریکا، به مذاق آمریکایی ها خوش نیامده است. شاه سعودی و شاهزاده هایش این اصل را فراموش کرده اند که حکام وابسته به آمریکا همگی تاریخ انقضا دارند و روزی چوب گره زدن سرنوشت خود به لبخندهای یانکی ها را خواهند خورد. نمونه هایی بسیاری در تاریخ معاصر حکام عرب وجود دارند. سرنوشت معمر قذافی، حسنی مبارک، بن علی، و بسیاری از دیکتاتورهای نظامی آمریکای لاتین، درس عبرتی است برای شیخ نشین های خلیج فارس، ولی آنها چنان مست قدرتند که توانایی تحلیل واقعیت ها را ندارند.
محمدرضا پهلوی، شاه مخلوع ایران، حکومت خود را مدیون آمریکایی ها و انگلیسی ها بود. آنها با کودتا حکومت مصدق را سرنگون کردند و بار دیگر محمدرضا را بر تخت شاهی نشاندند. وی گمان می کرد روزی خواهد توانست شخصیتی مستقل از غرب نشان دهد ولی غرور شاه برای انجام اقداماتی خارج از چارچوب راهبردهای آمریکا، ضربه کاری به سرنوشتش بود. آمریکا، غلام حلقه به گوش خود را می خواست و زمانیکه شاه هوس نافرمانی داشت، با تلنگرهای کوبنده آمریکایی ها از خواب غفلت بیدار می شد ولی زمانی رسید که دیگر دیر شده بود و انقلاب اسلامی دیگر مجالی برای موش و گربه بازی شاه و آمریکا باقی نگذاشت.
حال این داستان به طرق مختلف در منطقه خودکامه خیز غرب آسیا و خلیج فارس مدام تکرار می شود. شاهان سعودی در چندین دهه گذشته سعی کرده اند خارج از مدار دستورات آمریکایی ها حرکت نکنند و حافظ بی چون و چرای منافع آمریکا و غرب در منطقه، یعنی عربستان در رتبه اول قرار دارد. حتی تعیین جانشین سلاطین سعودی بدون نظر آمریکا امکان پذیر نیست. آمریکا به واسطه شیخ نشین هایی خلیج فارس و به ویژه شاهان ترسان و لرزان سعودیست که پای ثابت خلیج فارس شده است. جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، جنگ های اول و دوم خلیج فارس و ایران هراسی، باعث شده شیخ نشین ها به پایگاه نظامی آمریکا تبدیل شوند.