این بارشها که در نوع خود در طی 15 سال گذشته بینظیر گزارش شده سبب شد که جنوب استان بوشهر با مشکلات عدیدهای همراه باشد.
این بارشها که به شکل باران و به راه افتادن سیل بوده سبب شد که 8 شهر استان بوشهر با تعدادی انبوهی از روستاهای این استان هم اکنون در معرض سیل قرار گیرند به گونهای که شهرستانهای جم، کنگان، دیر، دشتی، تنگستان و دشتستان با مشکلات فراوانی مواجه هستند.
اما نکته قابل تامل حضور کمرنگ هلال احمر در این حوادث است؛ هلال احمر با بودجههای نجومی و میلیاردی که از دولت و سازمانهای داخلی و خارجی دریافت میکند آنچنان که باید در این حوادث حضور پیدا نکرده و همیشه دست سوم و چهارم ماجرای امداد است و تنها به دادن آمارهایی اکتفا میکند. آماری از اسکان و برپایی هزاران چادر! آنچنان که گفته می شود 852 خانوار از سیل نجات داده شد و مثلا 521 چادر زده شد، یا اینکه این تعداد نفر از مرگ حتمی نجات پیدا کردند! که هیچ وقت مشخص نیست این آمار چگونه تهیه میشود و از کجا میآید.
البته مسئولان این سازمان نبودن بودجه و نداری را بهانه میکنند و معمولا در حد نیروهای داوطلب و امداد رسانان موضوع را پایان می دهند.
آنچنان که وحید رحمتی رئیس مرکز روابط عمومی هلال احمر درباره حادثه پلاسکو کاملا به این موضوع اشاره کرد بود و گفته بود:باید توجه داشت که کمترین تجهیزات برای امدادگران هلالاحمر در نظر گرفته شده و شاید بتوان گفت نسبت به امدادگران خارج از کشور از امکانات حداقلی برخورداریم.
البته این بار اولی نبود که مسئولان هلال احمر از نبود و یا کافی نبودن بودجه های دولتی گلایه میکنند. بودجههایی که یا نمیرسند یا دیر میرسند. اما چرا رئیس جمعیت هلال احمر به خاطر مردم یکبار برای همیشه به رئیس جمهور اعتراض نمیکند و پرونده بودجه را برای همیشه نمیبندد. آیا این موضوع به خاطر برخی وابستگیهای جناحی و سیاسی است؟ یا مصلحتاندیشیهای دیگری در کار است که از جان و امدادرسانی به مردم واجبتر است؟ تضاد این دو رویکرد یعنی گلایههای برخی مدیران میانی جمعیت هلال احمر از نبود بودجه و خلف وعدههای دولتیها از یک طرف و سکوت مدیران ارشد این سازمان آنچنان که باید از طرف دیگر بسیار قابل تامل است.
هر چند برخی اعتقاد دارند که در هلال احمر بریز و بپاش زیاد است و بودجهها به درستی هزینه نمیشود. با همه نداریها چرا سفرهای دکتر ضیایی و هیات همراه به آمریکا و اروپا همچنان برقرار است؛ از برخی انتقادات در هزینه کرد در ساختمان صلح بگیر که بسیار در رسانهها سر و صدا کرد تا سفرهای خارجی مدیران و مشاوران این سازمان؛ که همه اینها زنگ خطر برخی حیف و میلها در بیتالمال را به صدا در میآورد و لزوم پر رنگ دستگاههای نظارتی را میطلبد.
از آن گذشته از نبود هلال احمر در امداد رسانی در حادثه پلاسکو بگیر تا همین چند وقت پیش که برخی رسانه ها از حضور کمرنگ این سازمان در مراسم راهپیمایی اربعین گلایه داشتند، همه آمده بودند ولی هلال احمر! با حداقل توان حضور داشت و آنچنان که از آن انتظار می رفت دیده نشد.
اما پلان آخر بوی سیاسی کاری از ساختمان صلح است؛ با اتمام پاییز امسال، مرحله نخست عزل و نصب ها در بزرگترین تشکل مردم نهاد کشور به اتمام رسید؛ هلال احمر تشکلی که ظاهرا مردم نهاد است اما تمام عزل و نصب آن دولتی انجام میشود و وابستگی بودجهای آن به دولت نیز به نوعی آنها را وام دار میکند.
بزرگترین این تغییرات در جریان دبیرکل هلال رخ داد؛ چند جریان مشخص سیاسی هم وارد این زور آزمایی شدند و چند وقت از چندین جناح برای در اختیار گرفتن این سمت تلاش کردند.
در نهایت اما، با حمایت برخی جریانهای سیاسی در ساختمان صلح کرسی دبیرکلی به مصطفی محمدیون رسید و در پی این انتصاب نیز شاهد دومینوی عزل و نصبها در این سازمان هستیم که این تغییرات در ماه های آخر دولت یازدهم شائبه انتخاباتی را ایجاد میکند.
هرچه هست مردم به خصوص در بوشهر و کرمان و خوزستان نیازمند امداد هستند و هلال احمر به عنوان بزرگترین سازمان امدادی کشور باید به وظیفه ذاتی خود برگردد به فکر نجات مردم باشد.