سربازولایت

سربازولایت

سیاسی - اجتماعی - فرهنگی
سربازولایت

سربازولایت

سیاسی - اجتماعی - فرهنگی

تا چه زمانی باید آل سعود را تحمل کرد؟!

تا چه زمانی باید آل سعود را تحمل کرد؟!

آتش زدن و واردکردن آسیب فیزیکی به سفارتخانه‌های خارجی عملی غیرقانونی، مشکوک و صد درصد محکوم است؛ اما یادمان نرود آن دسته از مردمان عصبانی و معترضی که در برابر سفارتخانه‌ها جمع می‌شوند و صرفاً با شعارهایشان انزجار خود را نشان می‌دهند، اساساً کاری نمی‌کنند جز آنچه ابراهیم با بت‌ها می‌کرد. مردم عادل الجبیری را که پیش از تصدی مقام وزارت خارجه، سفیر سعودی در واشنگتن بوده - و می‌توان او را آمریکایی‌ترین مقام تاریخ سعودی نامید –  بُتی می‌دانند که ضد ایرانی بودنش آشکار است و آمریکایی‌ها دو تبعه‌ی ایرانی را به اتهام دروغینِ تلاش برای ترور همین فرد بازداشت و دادگاهی کردند. مردمِ معترض پادشاه کنونی سعودی را بُتی بزرگ و قاتلی بی‌وجدان می‌دانند که «خمینیِ شبه‌جزیره‌ی عربستان» شهید کرد؛ نِمِر باقر النِمِر، ابرمردی که می‌رفت تا از شرق عربستان نهضت پایان ستم‌شاهیِ سعودی را رهبری کند و قطیف را با همه‌ی چاه‌های نفتی انبوهش برای همیشه به کابوس سلسله‌ی منحوس سعودی بدل نماید.

  مردم عصبانی‌اند چون با آل سعودی طرفیم که صدها ایرانی و هزاران مسلمان را با بی‌عرضگی و بی‌مسئولیتی خود به قتلگاه منا برد و از همه بدتر اینکه حاضر به پوزش‌خواهی نشد! مردم ما عصبانی‌اند چون ما به خاطر حمله به سفارت سعودی مسئولین امنیتی خودمان را در تهران در شرایطی برکنار می‌کنیم و با مراعات اصل «مسئولیت‌پذیری»، در شرایطی قول اقدامات انضباطی و «تحقیق و تفحص داخلی برای عدم تکرار این دست حوادث» را به جهان می‌دهیم که در سوی مقابل، سعودی‌ها با بی تعهدیِ محض، هیچ‌کس را بابت حمله‌ی مستقیم به سفارت‌های ایران در یمن و پاکستان و لبنان توبیخ نکرده‌اند، مضافاً که در جریان تهاجمات نیروهای سعودی حتی یک دیپلمات ما هم کشته شده است!!


مردم عصبانی‌اند چون با شیاطینی طرفیم که دهه‌ها اندیشه‌ی منحط تکفیری را در تمام منطقه تغذیه کرده‌اند و امروز چون می‌خواهند «بحران تروریسمِ افسارگسیخته» را در خارج از مرزهایشان نگه‌دارند، مدام برای تروریست‌های دست‌ساخته‌ی خود «میدان‌های جدید» طراحی می‌کنند!


وزیر خارجه محترم ما در مقاله‌ای که برای نیویورک‌تایمز می‌نویسند «با صراحت تمام» و بدون هیچ پرده‌پوشی آل سعود را به «بربریت آشکار!» متهم می‌کنند و به درستی یادآور می‌شوند که از ۱۱ سپتامبر به این‌سو، عاملان اغلب عملیات تروریستی در نقاط مختلف جهان «اتباع سعودی» بوده‌اند… و اما با این وجود، در پایان مقاله‌ی روشنگرشان «اظهار امیدواری» می‌کنند که در میان سعودی‌ها «عقلانیت» حاکم شود!


بیایید ضمن «اظهار امیدواری»، محض رضای خدا قدری هم واقع‌گرا باشیم! دستگاه ستم‌شاهیِ آل سعود دقیقاً در برابر چه کسی پاسخگوست؟ کدام عذرخواهی را در این سالیان تجربه کرده‌ایم؟ امامِ نورانی و الهی ما را اسلافِ همین شیطان‌صفت‌ها به نقطه‌ای رساندند که یک سال حج واجب را تعطیل کنند! کدام عذرخواهی را به خاطر کشتار وحشیانه‌ی حجاج ایرانی[1] در سال 66 به یاد داریم؟ بابت اینکه در جریان جنگ تحمیلی به صدامِ دیوانه گفتند «ریال از ما و رجال از شما!»[2] کدام عذر را خواستند؟ بابت تحریک مداوم دولت بوش برای حمله به ایران کدام پوزش‌خواهی را کردند؟ بابت حمایت علنی از فتنه گران سال 88[3] چه عذرخواهی را به یاد داریم؟ در جریان پرونده هسته‌ای ایران کدام کارشکنی را می‌توانستند بکنند که نکردند؟! آیا نه این بود که سعود الفیصل - وزیر خارجه‌ی به درک واصل‌شده‌شان - پاییز 93 از این پایتخت اروپایی به آن پایتخت رفت تا مانع از توافق هسته‌ای شود؟ آیا نه این بود که حتی یک‌بار جان کری را از محل مذاکرات (وین) به فرودگاه کشاند تا داخل هواپیما(!) با او اتمام حجت کند؟! آیا نه این بود که همین فرد در مهر 93 پاسداران ایرانی حرم حضرت زینب س را «نیروهای اشغالگر سوریه» خطاب کرد؟! راستی چه زمان بابت این رفتارها و نسبت‌های وقیحانه پوزش خواستند؟ ...و بگذریم؛ حالا که توافق هسته‌ای انجام‌شده چه تغییر رویه‌ای را در رفتار سعودی‌ها شاهدیم؟ آیا نه این است که دقیقاً در شرف آزادسازی 30 میلیارد دلار از پول‌های خودمان(!)، عادل الجبیر با وقاحت تمام به دنیا می‌گوید امیدواریم ایران از این پول‌ها برای «ماجراجویی در منطقه» استفاده نکند؟!!


مردم عصبانی‌اند چون این شیاطینِ ریاکار و مزوّر، نام اعلای الله را در شرایطی روی پرچمشان حک کرده‌اند که با تمام قوا هم‌راستای با اسرائیلِ «مسلمان کش» حرکت می‌کنند و صهیونیست‌ها بارها مستقیم و غیرمستقیم از «اتحاد با سعودی‌ها» سخن گفته‌اند. و البته همین روزها خواندیم که سرلشکر رحیم‌صفوی با صراحت تمام گفتند «اتحاد جدید ایران، سوریه، عراق، روسیه و لبنان مشخصاً به دلیل مقابله با اتحادِ سعودی، آمریکا و اسرائیل شکل گرفته است!»[4] یعنی از نگاه یکی از مدرسان تراز اول جغرافیای سیاسی کشورمان، جمع‌بندی جمهوری اسلامی این است که شیاطینِ آل سعود، امروز جزء متحدان صهیونیسم و استکبار جهانی هستند و ایده‌ی مهار آن‌ها هم به تشکیل «اتحاد و ائتلاف» منجر شده است.


ما کشوری - الحمدلله - مملو از حقوقدان، دیپلمات و استراتژیست داریم. کشوری که رئیس‌جمهورش را باافتخار «شیخ دیپلمات» می‌خواندند و وزیر خارجه‌اش را «زرادخانه‌ی جنگ نرم جمهوری اسلامی در حوزه دیپلماسی» لقب داده بودند. و علاوه بر این‌ها، چه کسی است که نداند کارویژه‌ی این دولت از آغاز به کار خود «سیاست خارجی» بوده است؟ امروز کم نیستند کارشناسانی که دولت آقای دکتر روحانی را «دیپلماتیک‌ترین دولت پس از انقلاب» می‌شناسند و معتقدند به دلیل علاقه‌ی شخصی رئیس‌جمهور به امر سیاست خارجی و همچنین تخصص و تجربه‌ی تیم دیپلماتیک ایشان، ایران اسلامی اکنون صاحب «تخصصی‌ترین دولت در حوزه سیاست خارجی» است. بسیار خوب! چرا استفاده نکنیم؟!


چرا کشور ما از ظرفیت‌های دیپلماتیک، سیاست خارجی و سیاست بین‌المللِ خود بهره‌ی کافی نبَرَد؟ حالا که کار به تشکیل ائتلاف علیه سعودی و متحدانش کشیده شده، چرا با بهره‌گیری از ترفندهای موازنه و مهار رقیب، برای شیاطینِ سعودی «طعمه‌گذاری»[5] نکنیم؟ چرا آن‌ها را به دام مشکلاتی که درواقع خودشان ایجاد کرده‌اند نیندازیم؟ چرا مثلاً دست روی دست بگذاریم تا آن‌ها باشند که رابطه‌ی دیپلماتیک خودشان را قطع می‌کنند؟! آیا حق مردم ایران این نبود که دولتِ منتخبشان پیشاپیش رابطه خود را با این رژیم ستم‌شاهی و «عالِم کُش» قطع کند؟ راستی چرا ما به موازات تشکیل ائتلاف علیه سعودی، آتش‌بیارِ[6] معرکه‌هایی که آن‌ها برای خودشان ایجاد کرده‌اند نباشیم؟ چرا این «استکبارِ منطقه‌ای» را یک‌بار برای همیشه با هنر کم‌نظیر ایرانیان در تولید تاکتیک‌های «موازنه، کنترل و مهار رقیب» آشنا نکنیم؟ به نظر می‌رسد وقت آن رسیده که سعودی از انواع اتحادهایی[7] که ایران می‌تواند علیه او سازمان دهد (و داده) آگاه شود؛ بلکه بترسد و به فکر «عقلانیت» بیفتد و «امیدواری آقای دکتر ظریف» هم معنا پیدا کند.


دردی که با شکایت‌های یک‌طرفه دوا نمی‌شود!


در خبرها خواندیم که دولت محترم تصمیم دارد از جوانانی که پای بر قانون گذاشته و به سفارت سعودی حمله کرده‌اند به‌طور رسمی شکایت کند؛ که نشان می‌دهد وضع این جوانان آن‌قدر مطلوب نبوده که دولت به «اظهار امیدواری برای حاکم شدن عقلانیت» یا نهایتاً «نوشتن مقاله» بسنده نماید! دولت ایران تصمیم به شکایت حقوقی از «متخلفانی» را گرفته که هنوز ایرانیان را نکشته‌اند، هنوز رسماً «شیعه کشی» را ترویج نکرده‌اند، هنوز به نوجوانان ایرانی در فرودگاه تعرض نکرده‌اند(!) و هنوز به سفارت‌های ایران در نقاط مختلف جهان حمله نکرده‌اند و دیپلمات‌های ایرانی را شهید نکرده‌اند. دولت ایران تصمیم به شکایت از «شهروندان متخلف خود» را گرفته است چراکه آن‌ها قانون کشور را نادیده گرفته‌ و به محدوده‌ی یک کشور دیگر تعدی کرده‌اند. اما آیا مسئله همین جا تمام می‌شود؟! حتماً خیر!


با شکایت از کسانی که قانون کشور را زیر پا گذاشته و به سفارت سعودی حمله کرده‌اند دست و پای این ماجرا جمع نخواهد شد. با برکنار کردن معاون امنیتی استاندار تهران و فرمانده یگان ویژه پایتخت گرچه ممکن است جماعتی «واکنش گر» که گاهی حد و حدود قانونی خود را نمی‌شناسند درس عبرت بگیرند اما مسئله «به صورت ریشه‌ای» حل نخواهد شد. مسئله این است که دولتی که هنوز نه بابت حادثه منا، نه بابت حمله به سفارت‌های ایران در یمن و پاکستان و لبنان، نه بابت کشته شدن یک دیپلمات کشورمان، و نه بابت تعرض به نوجوانان ایرانی در فرودگاه جده، از حکومت سعودی به هیچ مرجع بین‌المللی «به‌طور رسمی» شکایت نکرده است؛ قطعاً وجدان‌درد خواهد گرفت اگر به شکایت از «شهروندان متخلف خود» بسنده کند! بماند که وقتی مملکتی دستگاه قضایی مقتدر و دادستان مستقل دارد و آن‌ها به خوبی می‌توانند به این مواردِ نقض قانون رسیدگی کنند، اساساً به شکایتِ نمادینِ دولت(!) چه احتیاجی است؟ چیزی که متأسفانه موردتوجه قرار نمی‌گیرد این است که حرکت‌های غیرقانونی همواره از «بستری» تغذیه می‌کنند که بعضاً «خودِ ما» ایجادش می‌کنیم! اگر دولت جمهوری اسلامی برابر رفتارهای سعودی واکنش‌های «متناسب و حقوقی» نشان داده بود (مثلاً اخراج به‌موقعِ دیپلمات‌های سعودی از ایران)، اساساً بستری برای این اعتراض‌ها به وجود نمی‌آمد که در آن بستر، اتفاق خلاف قانون و مشکوکی رخ بدهد.


ما راستی نمی‌دانیم رئیس‌جمهور محترم، آقای دکتر ظریف یا آقای هاشمی رفسنجانی چه آینده‌ای را برای رابطه‌ی ایران با «این سعودی‌های متوحش» قائل‌اند اما تردید نداریم که «این آل سعود» چنانچه از درون فرونپاشد و مجبور به تغییر رفتار نگردد، درگیری‌اش با ایران حتمی خواهد بود. تلاش‌های آمریکا و چین و بقیه برای میانجی‌گری میان ایران و سعودی نیز مقرون به نتیجه نخواهد بود چراکه اولاً آن‌ها صرفاً نگران بی‌نتیجه ماندن فرایند حل‌وفصل مسئله سوریه‌اند، ثانیاً سعودی ایران را، و ایران سعودی را «بخشی از مشکلِ خاورمیانه» می‌داند؛ و چین و آمریکا «اگر هم بخواهند» نمی‌توانند این ارزیابی را تغییر دهند.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.