سربازولایت

سربازولایت

سیاسی - اجتماعی - فرهنگی
سربازولایت

سربازولایت

سیاسی - اجتماعی - فرهنگی

۱۰ راهکار برای «اقدام و عمل» در «اقتصاد مقاومتی»/ می‌خواهند برجام 2و3و4 را به نخبگان ما بقبولانند

۱۰ راهکار برای «اقدام و عمل» در «اقتصاد مقاومتی»/ می‌خواهند برجام 2و3و4 را به نخبگان ما بقبولانند

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب در رواق امام خمینی(ره) حرم مطهر رضوی به تبیین شعار سال ۹۵ پرداختند.  به نقل از دفتر حفظ و نشر آثارحضرت آیت الله العظمی خامنه ای، خداوند متعال را سپاسگزاریم که یک بار دیگر این توفیق را به ما عنایت کرد که در آغاز سال هجری شمسی با شما مردم عزیز مشهد و زوّار گرامی و عزیزی که از اکناف کشور به این آستان مقدّس سفر کرده‌اید، دیدار داشته باشم. اوّلاً سال جدید را مجدّداً به همه‌ی برادران و خواهران تبریک عرض میکنم.


 این سال، دارای این خصوصیت است که هم در آغازِ آن، ولادت با سعادت فاطمه‌ی زهرا (سلام الله علیها) است - برحسب ماه‌های قمری - و هم بار دیگر در پایان این سال، مصادف است با همین ولادت مکرّم و معزّز. از خداوند متعال میخواهیم که به یمن وجود فاطمه‌ی زهرا (سلام الله علیها) که بانوی دو سرا و سیده‌ی نساء عالمین است، این سال را برای ملّت ایران و برای همه‌ی مسلمانان عالم و محبّان اهل‌بیت مبارک کند و از برکات این ولادت مکرّم، ان‌شاءالله همه استفاده کنند و بهره ببرند.


 تنها کمبودی که امسال در این سفر و در این جلسه احساس میکنیم، فقدان برادر عزیزمان جناب آقای طبسی، (۱) عالم مجاهد و مبارز و خدمتگزارِ بااخلاص این بارگاه مقدّس است. وجود ایشان وجود مغتنمی بود؛ جزو سابقین انقلاب محسوب میشدند و فقدان ایشان برای همه‌ی کسانی که ایشان را می‌شناختند، به معنای حقیقی کلمه یک ضایعه‌ی بزرگ است. از خداوند متعال میخواهیم که روح مطهّر ایشان را در سایه‌ی الطاف حضرت ابالحسن الرّضا (سلام الله علیه) قرار بدهد و از رحمت خود و مغفرت خود برخوردار کند.


 بحث امروز را از شعار امسال آغاز میکنم و در ادامه ان‌شاءالله توضیحاتی را برای شما برادران و خواهران عزیزی که تشریف دارید و برای کسانی که این صحبتها را بعداً خواهند شنید عرض خواهم کرد. مایلم بحثی که انجام میگیرد، یک بحث متقن و منطقی باشد؛ امروز بحثهای شعاری جایگاه زیادی در ذهن مردم ما ندارد؛ مردم ما، جوانان ما، آحاد جامعه‌ی ما فهیمند و به مسائل با چشم منطق و استدلال نگاه میکنند. آنچه عرض میکنیم مایلیم که برای افکار مردم عزیز ما به‌صورت یک بحث متقن و منطقی عرضه بشود. علّت اینکه [شعار] امسال را هم شعار اقتصادی انتخاب کردیم، (۲) یک تحلیل و یک نگاه به مجموعه‌ی مسائل کشور است. شاید در ذهن بعضی میگذشت که ترجیح دارد که شعار امسال یک شعار فرهنگی باشد، یا یک شعار اخلاقی باشد لکن با توجّه به مجموعه‌ی مسائل کشور به نظر رسید امسال هم مثل چند سال دیگرِ قبل از این، شعار سال را که باید به‌صورت گفتمانی در میان مردم و افکار عمومی کشور رواج پیدا کند، یک شعار اقتصادی قرار بدهیم. این تحلیل را من عرض میکنم و مایلم جوانان عزیز ما آنچه را می‌شنوند پیش خودشان تجزیه‌وتحلیل کنند و بر روی آن فکر کنند.


 در این مقطع زمانی، سیاستهای استکبار و بخصوص و به‌طور خاص سیاستهای آمریکا اقتضا میکند که یک تفکری تزریق بشود در میان ملّت ما؛ اوّل در میان نخبگان جامعه و بعد از آن بتدریج به افکار عمومی منتقل بشود؛ یک تفکر خاصّی تزریق بشود به افکار عمومی. آن سیاستی که مورد نظر آنها است این است که وانمود کنند ملّت ایران بر سر یک دوراهی قرار دارد و چاره‌ای ندارد جز اینکه یکی از این دو راه را انتخاب کند. آن دوراهی عبارت است از اینکه یا باید با آمریکا کنار بیایند، یا باید به‌طور دائم فشارهای آمریکا و مشکلات ناشی از آن را تحمّل کنند؛ یکی از این دو را ملّت ایران باید انتخاب کند؛ این چیزی است که آنها میخواهند. [البتّه] کنار آمدن با آمریکا به‌معنای کنار آمدن با هیچ دولت دیگری نیست. چون دولت آمریکا دارای ثروت، دارای دستگاه‌های تبلیغاتی وسیع، دارای سلاحهای خطرناک و دارای امکانات بسیاری است، کنار آمدن با دولت آمریکا ناگزیر، به‌معنای قبول تحمیل‌های آن دولت است. طبیعت توافق با آمریکا همین است؛ همه‌جا همین‌جور است؛ کشورهای دیگر هم که در هر مسئله‌ای با آمریکا توافق میکنند، معنایش این است که از مواضع خودشان به‌نفع طرف مقابل عقب‌نشینی میکنند بدون اینکه طرف مقابل به‌نفع آنها یک عقب‌نشینی قابل‌توجّهی انجام بدهد. در همین توافق اخیر هسته‌ای هم اگرچه این توافق را ما تأیید کردیم و برگزارکنندگان این توافق را مورد قبول اعلام کردیم و قبول داریم آنها را، لکن اینجا هم همین‌جور بود؛ وزیر خارجه‌ی محترم ما در مواردی به بنده گفت که ما [مثلاً] اینجا را یا این خطّ قرمز را دیگر نتوانستیم حفظ کنیم. معنای این همین است؛ یعنی وقتی طرف مقابل یک دولتی مثل آمریکا است که وسایل تبلیغ دارد، امکانات دارد، پول دارد، دیپلماسی فعّال دارد، عوامل گوناگونی در اطراف دنیا دارد، دولتهایی که به آنها فشار می‌آورد در اختیارش هستند، کنار آمدن با او به‌معنای صرف‌نظر کردن از برخی از چیزهایی است که انسان بر آنها پای میفشرد. این یک دوراهی است که طبق سیاستهای آمریکا که میخواهند در ذهن ملّت ما تزریق بکنند، یک دوراهی ناگزیر است؛ یک دوگانه‌ی اجتناب‌ناپذیر است: یا باید در مقابل آمریکا و خواستهای او در موارد بسیاری کوتاه بیاییم، یا باید فشارهای آمریکا را، تهدیدهای آمریکا را، ضررهای ناشی از مخالفت با آمریکا را تحمّل کنیم. اینها میخواهند این را به‌صورت یک گفتمانی در بین نخبگان جامعه ترویج کنند و بتدریج آن را در میان مردم و افکار عمومی سرریز کنند. در داخل کشور و خارج کشور، این فکر را دارند ترویج میکنند و به شکلهای گوناگونی، با بیانهای مختلفی، در وسایل ارتباطجمعی دنیا دارند گسترش میدهند؛ کسانی را میگمارند برای اینکه بتوانند این فکر را در میان ملّت ما گسترش بدهند. البتّه در داخل هم همین‌طور که عرض کردیم، کسانی هستند که این فکر را قبول دارند و قبول کرده‌اند و تلاش میکنند که آن را به دیگران هم بقبولانند.


 درست توجّه کنید تا من توضیح بدهم؛ من حرف طرف مقابل را بگویم، بعد آنچه را اقتضای حق و حقیقت است بیان کنم. حرف طرف مقابل یعنی همان دستگاه تبلیغاتی و فکرساز و جریان‌ساز، این است که میگوید ایران دارای ظرفیتهای فراوان اقتصادی است و هدف از توافق هسته‌ای این بود که کشور ایران بتواند از این ظرفیتها استفاده کند؛ خب، این توافق انجام گرفت لکن این توافق کافی نیست و مسائل دیگری هم هست که در آنها هم بایستی ملّت ایران، دولت ایران، مسئولین ایران تصمیم بگیرند و اقدام بکنند؛ مثلاً فرض بفرمایید امروز در منطقه‌ی  غرب آسیا - یعنی همین منطقه‌ای که غربی‌ها به آن میگویند خاورمیانه - جنجالها و آشفتگی‌های بسیاری هست؛ خب، این مشکل برای کلّ منطقه است و اگر میخواهید کشور شما از این مشکل نجات پیدا کند، باید سعی کنید این جنجالها فرو بنشیند. چه‌کار کنیم؟ با آمریکا همکاری کنیم، همفکری کنیم، جلسه کنیم، بنشینیم، گفتگو کنیم و یک مدلی را طبق میل آمریکایی‌ها یا طبق توافق آمریکایی‌ها انتخاب کنیم؛ یکی دیگر هم این است.


 یا ما مشکلات دیگری داریم، اختلافات زیادی با آمریکا داریم، این اختلافات را باید حل کنیم، این اختلافات بایستی تمام بشود؛ حالا در حلّ این اختلافات، فرض بفرمایید که ملّت ایران مجبور باشد از اصول خود صرف‌نظر کند، از خطّقرمزهای خود هم صرف‌نظر کند، بکند؛ طرف مقابل از اصول خود و ارزشهای خود تنازل نمیکند لکن اگر لازم شد، ما باید تنازل کنیم تا مشکلات را برطرف کنیم؛ تا درنتیجه کشور بتواند از ظرفیتهای خود استفاده کند و مثلاً به یک اقتصاد برجسته‌ای مبدّل بشود. حرفشان این است. بنابراین در قضیه‌ی هسته‌ای توافق شد و اسم این را گذاشتیم «برجام»؛ برجام دیگری در قضایای منطقه، برجام دیگری در قضایای قانون اساسی کشور؛ برجام ۲ و ۳ و ۴ و الی‌غیرذلک بایستی به‌وجود بیاید تا ما بتوانیم راحت زندگی کنیم. این منطقی است که سعی میکنند این منطق را در بین نخبگان جامعه و از سوی نخبگان جامعه به افکار عمومی جامعه منتقل کنند. معنای این حرف چیست؟ معنای این حرف این است که جمهوری اسلامی از مسائل اساسی‌ای که به حکم اسلام و به حکم برجستگی‌های نظام جمهوری اسلامی پایبند به آنها است، صرفِ‌نظر کند: از مسئله‌ی فلسطین صرف‌نظر کند، از حمایت از مقاومت در منطقه صرفِ‌نظر کند، از مظلومان منطقه - مثل ملّت فلسطین، مثل مردم غزّه، مثل مردم یمن، مثل مردم بحرین - پشتیبانی و حمایت سیاسی نکند، و نظام جمهوری اسلامی با تعدیل خواسته‌های خود، خود را به آنچه طرف مقابل یعنی آمریکا به دنبال تحقّق آن است، نزدیک بکند. معنای این حرف این است که همچنان‌که امروز بعضی از کشورهای منطقه و دولتهای منطقه، علی‌رغم حکم اسلام و علی‌رغم خواست ملّتهایشان با رژیم صهیونیستی کنار آمده‌اند و مسئله‌ی فلسطین را تحت‌الشّعاع مسائل دیگر قرار داده‌اند، جمهوری اسلامی هم به همین ترتیب عمل کند؛ معنایش این است که همچنان‌که امروز بعضی از دولتهای عربی با کمال وقاحت، دست دوستی به سمت دشمن صهیونیستی دراز میکنند، جمهوری اسلامی هم با دشمن صهیونیستی کنار بیاید و آشتی کند.


 البتّه قضیه به اینجاها ختم نمیشود؛ معنای آنچه در آن تحلیل سیاسی دشمن ادّعا میشود، این است که اگر میل آمریکا است، جمهوری اسلامی حتّی از ابزارهای دفاعی خود هم صرفِ‌نظر کند. می‌بینید که بر روی مسئله‌ی موشکها چه جنجالی در دنیا به راه انداخته‌اند که چرا جمهوری اسلامی موشک دارد، چرا موشک دوربُرد دارد، چرا موشکهای جمهوری اسلامی هدف را دقیق میزنند و هدف قرار میدهند، چرا آزمایش کردید، چرا تمرین نظامی میکنید، و چرا و چرا و چرا. حالا آمریکایی‌ها در منطقه‌ی خلیج‌فارس که چند هزار کیلومتر با کشور آنها فاصله دارد، هر چند وقت یک بار با یکی از کشورهای منطقه رزمایش به راه می‌اندازند - درحالی‌که آنها در اینجا هیچ مسئولیتی ندارند - [امّا] جمهوری اسلامی که در خانه‌ی خود، در محیط خود و در حریم امنیت خود رزمایش میکند، جنجال اینها بلند میشود که چرا رزمایش کردید، چرا اقدام کردید، چرا نیروی دریایی شما یا نیروی هوایی شما این اقدامها را کردند. معنای آن تحلیل دشمن این است که از همه‌ی اینها بایستی صرفِ‌نظر بکنیم. قضیه از این هم بالاتر است؛ تدریجاً موضوع را به این خواهند کشاند که اصلاً چرا نیروی قدس تشکیل شده است، چرا سپاه تشکیل شده، چرا سیاستهای داخلی جمهوری اسلامی طبق قانون اساسی، باید با اسلام تطبیق داده بشود؛ مطلب به اینجاها میرسد. شما وقتی در مقابل دشمن، درحالی‌که میتوانید ایستادگی کنید - که بعداً عرض خواهم کرد - عقب‌نشینی کردید، دشمن جلو می‌آید - دشمن متوقّف نمیشود - و کم‌کم کار را به اینجا میرسانند که اینکه شما میگویید دولت جمهوری اسلامی، مجلس شورای اسلامی و قوّه‌ی قضائیه باید برطبقِ احکام اسلام و شریعت اسلامی باشد، اینها برخلاف آزادی است و لیبرالیسم اینها را قبول ندارد؛ کم‌کم به اینجاها میرسد. اگر عقب‌نشینی کردیم، عقب‌نشینی به این نقطه‌ها منتهی خواهد شد که [بگویند] شورای نگهبان چه نقشی در جامعه دارد و چرا باید شورای نگهبان به‌خاطر مخالفت با شرع قوانین را بردارد؟ حرف اینجا است. این همان چیزی است که بنده بارها عرض کرده‌ام که این، تغییر سیرت جمهوری اسلامی است. ممکن است صورت جمهوری اسلامی محفوظ بماند امّا از محتوای خود بکلّی تهی بشود؛ دشمن این را میخواهد. بنابر این تحلیل دشمن‌خواسته و بنابر این تحلیلی که آنها دارند در اذهان نخبگان و افکار عمومی ملّت تزریق میکنند، اگر جمهوری اسلامی و ملّت ایران میخواهد از شرّ آمریکا راحت بشود، باید از محتوای جمهوری اسلامی دست بردارد، از اسلام دست بردارد، از مفاهیم اسلامی دست بردارد، از امنیت خود دست بردارد.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.