سربازولایت

سربازولایت

سیاسی - اجتماعی - فرهنگی
سربازولایت

سربازولایت

سیاسی - اجتماعی - فرهنگی

«دهه مظلوم شصت»و دخترکانی که در آتش تکفیر «نفاق» خاکستر شدند +عکس

جنایت منافقین

مادر فاطمه اکنون 36 سال است که با داغی خاموش نشدنی در قلبش زندگی می کند. هنوز که هنوز است، یاد پیکر آن فرشته کوچک که در آن کانتیتر، در آتش جهالت و جنایت فرقه رجوی خاکستر شد، همه وجودش را می لرزاند. 

 رهبر معظم انقلاب، در سخنرانی خود در سالگرد رحلت حضرات امام(ره) در مرقد مطهر ایشان، در فرازی از بیانات با اشاره به مظلوم بودن «دهه 60» که " اخیرا توسط افراد صاجل تریبون مورد هجوم قرار گرفته است"، فرمودند:

" تروریست های مورد حمایت قدرتها، در دهه شصت، هزاران نفر از آحاد مردم و مسئولین را به شهادت رساندند که در میان آنها از کاسب معمولی تا جوان و فعال سیاسی و شخصیت های بزرگ دیده می شوند."

" البته دهه شصت، دهه افتخارات بزرگ و دهه مبارزه با تجزیه طلبی است که ملت ایران بویژه جوانان با ایستادگی محکم خود در این دهه، توانستند بر همه توطئه ها و دشمنی ها پیروز شوند."

و فراز بسیار مهم وقابل تامل ایشان این جا بود که فرمودند:

مراقب باشیم تا در دهه شصت، جای شهید و جلاد عوض نشود، زیرا ملت ایران در دهه شصت مظلوم واقع شد و به دلیل اینکه تروریست ها و منافقین و پشتیبانان آنها به امام و ملت ایران ظلم و خباثت کردند، ملت در موضع دفاع قرار گرفت و در نهایت هم پیروز شد."

با توچه به این دغدغه بسیار حیاتی و حکیمانه رهبر انقلاب در حفظ  و حفاظت از مواریث بنیادین انقلاب و جلوگیری تحریف و قبل واقعیت تاریخ انقلاب، بر آن شدیم تا شماری از مصادیق مظلومیت نسبت داده شده در فرمایش رهبر اینقلاب به دهه 60 را به مخاطبان ارایه دهیم، تا عمق مصایب و فجایعی که از سر ملت ستمدیده، اما بزرگ و استوار ایران در سال های پرالتهاب و دشوار ابتدای انقلاب گذشت، تا حدی نمایان شود.

روایت اول

فاطمه سادات؛ شقایق سه ساله ای که سحرگاه آتش گرفت

یکی از بی رحمانه ترین و سبعانه ترین اقدامات در سیاهه طولانی جنایات منافقین، به شهادت رساندن مظلومانه و دردناک فاطمه ساادات طالقانی در صبحگاه 9 نیر 1360 در بندر ماهشهر بود. فاطمه سادات در هنگام شهادت تنها 3 سال داشت.

وقتی به خاطر گرمای هوای تیرماه، پدر و مادر فاطمه سادات تصمیم  گرفتند شب را در کانکس مربوط به جهاد سازندگی ماهشهر، محل نگهداری و توزیع اقلام فرهنگی انقلاب، سر کنند، هرگز گمان نمی بردند که تقدیر فرشته کوچک 3 ساله آن ها سوختن است. هنگامی که برای ادای نماز صبح پدر و مادر به ساختمانی در چند ده متری کانکس رفتند تا زود برگردند، با فاجعه رو به رو شدند. هدف اصلی  جنایت البته پدر و مادر فاطمه بودند که هر دو جزو جوانان انقلابی پرشور و مبلغ انقلاب محسوب می شدند.

خانم زهرا عطارزاده، مادر داغدیده شهید فاطمه سادات در مصاحبه با پایگاه اینترنتی «هابیلیان» از فاطمه گفت و از آن روز تلخ و سوزاننده:

«فاطمه متولد 23 تیر 57 بود. فرزند اولمان بود. همسرم در زمان انقلاب بسیار فعال بود. آذر 56 در زمان دانشجویی زندانی شدند و با [حرکت جریان به سمت] پیروزی انقلاب، در دوم آبان 57 آزاد شدند. بعد از انقلاب و در زمان جنگ هم این فعالیت ها ادامه داشت. ما سال 57 هم در جهاد [سازندگی] فعالیت فرهنگی داشتیم. هر دو دبیر بودیم و در تهران تدریس می کردیم. به توصیه پدر همسرم که در اداره آموزش و پرورش سمتی داشتند به ماهشهر رفتیم، چون ظاهرا آن جا بیشتر به کار فرهنگی و مذهبی و نیرو نیاز داشت. شهریور 59 جنگ شد و مهرماه مدارس باز نشد و ما وارد جهاد [سازندگی] شدیم و آنجا شروع به فعالیت های فرهنگی کردیم. همسرم دو واحد ارتباط جمعی تأسیس کرده بودند. کارهای رادیو محلی رادیو محلی را انجام می دادند. ایشان طرح دادند که دو واحد در ماهشهر صنعتی و قدیم تأسیس شد که به آنجا مراجعه می کردند و سرودها و برنامه هایی تهیه می شد که تنظیم و اجرایش بر عهده خودمان بود.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.